آمریکا و ایران: از مهار تا همزیستی

ساخت وبلاگ

بیگانگی پایدار بین ایالات متحده و ایران نشان دهنده پارادوکس اصلی سیاست آمریکا در خلیج فارس است. از زمانی که انقلاب اسلامی در سال 1979 یک حکومت مذهبی در تهران به وجود آمد و روابط ایران و ایالات متحده را از بین برد، جهان به شدت تغییر کرده است. این تغییرات حتی در سیاست انقلابی ایران، از طریق صعود یک جنبش اصلاحات مردمی که در انتخابات 1997 رئیس جمهور میانه رو محمد خاتمی متبلور شد، احساس شده است. این تحول باعث کاهش تحریم‌های جامع ایالات متحده شد و انتظارات برای نزدیکی را تقویت کرد.

اما وقتی صحبت از روابط ایران و آمریکا به میان می‌آید، به نظر می‌رسد که هر چه چیزها بیشتر تغییر کنند، بیشتر ثابت می‌مانند. علیرغم دگرگونی آزمایشی ایران، بن بست با ایالات متحده همچنان خام و حل نشده باقی مانده است. نه اعتدال داخلی ایران و نه ابتکارات واشنگتن نگرانی های اولیه ایالات متحده در مورد سیاست خارجی ایران - حمایت از تروریسم و پیگیری سلاح های کشتار جمعی - را کاهش نداده اند. همزمان با آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خاتمی، دولت بوش باید سیاست موثرتری برای مقابله با این تهدیدات و رسیدگی به دامنه وسیع تری از منافع ایالات متحده در این منطقه حساس طراحی کند.

مختصر سیاست شماره 87

روابط ایران و آمریکا: رکورد

انقلاب 1979 ایران را از ستون سیاست ایالات متحده و آنچه رئیس جمهور وقت جیمی کارتر آن را «جزیره ثبات در یکی از آشفته‌ترین مناطق جهان» می‌نامید، به یکی از تهدیدهای اصلی برای وضعیت موجود منطقه و نظام بین‌الملل تبدیل کرد.. ایران اسلامی از طریق براندازی همسایگان، تروریسم علیه متحدان و منافع آمریکا و جنگی که برای دفاع از کشور از حمله عراق در سال 1980 به راه انداخته بود، از صدور انقلاب خود دفاع کرد. آمریکا در مواجهه با دشمنی سرسخت، مجموعه‌ای از ابزارهای سیاسی را در رویکردی بسیج کرد که در نهایت منجر به مهار کلی سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران شد. با این وجود، برخی از تجارت در طول دهه اول دولت انقلابی ادامه یافت، مانند تلاش‌های پراکنده آمریکا برای تعامل - از جمله فروش مخفیانه تسلیحات در دوره ریگان و پیشنهاد رئیس جمهور سابق جورج بوش به تهران مبنی بر اینکه «حسن نیت باعث حسن نیت می‌شود».

اما صحبت از حسن نیت انتخاب سیاست های روشنی را ایجاد نکرد ، و تغییر سیاست ایران پس از آتش بس با عراق و درگذشت سال 1989 رهبر مسیحی انقلاب ، آیت الله خمینی ، قاطعانه خصمانه ایران را تغییر نداد. رئیس جمهور کلینتون با یک رژیم ایرانی روبرو شد که تاکتیک های عملی را اتخاذ کرده بود ، مانند عدم تعهد سازنده در طول رهبری ایالات متحده به رهبری کویت ، اما به طور دگماتیک متعهد به تخریب اسرائیل و به دست آوردن اسلحه های غیر متعارف بود.

ناسازگاری ایران ، به ویژه در مورد روند صلح عرب و اسرائیل ، تحریم های شدیدتر ایالات متحده را تحت عنوان "مهار دوگانه" دولت کلینتون از ایران و عراق برانگیخت. قوانین و دستورالعمل های ریاست جمهوری بیشتر روابط اقتصادی باقیمانده با ایران را در اواسط دهه 1990 در تلاش برای کاهش درآمد دولت خود قطع کردند. واشنگتن به دنبال گسترش پایبندی بین المللی از تحریم خود از طریق فشار دیپلماتیک ، مهمترین آنها از طریق قانون تحریم های ایران-لیبیا در سال 1996 (ILSA) بود ، که تحریم های ثانویه علیه سرمایه گذاران در بخش انرژی ایران را تهدید می کند.

همکاری از اروپا و سایر شرکای تجاری ایران ثابت کرد ، با این حال ، تلاش ایالات متحده برای جداسازی اقتصادی ایران را به شدت تضعیف کرد. تقریباً 85 درصد از ارز خارجی ایران از صادرات نفت ناشی می شود و با توجه به ماهیت قارچ بازار نفت ، تحریم های ایالات متحده تأثیر ناچیز بر درآمد صادرات ایران و تأثیر محدودی بر توسعه کلی اقتصادی آن داشته است. در همین حال ، جمهوری اسلامی با ابتکار عمل بین المللی هماهنگ شروع به کار کرد که در عین حال مشکل ساز ترین سیاست های خود را کاهش نمی دهد - روابط دیپلماتیک و مالی خود را با اروپا ، ژاپن و کشورهای عربی خلیج فارس تقویت کرد.

این روندهای متقابل - یک جانبه گرایی تحریم های ایالات متحده و تشدید پیوندهای بین المللی ایران - اجماع فرسایش یافته در مورد رویکرد واشنگتن به جمهوری اسلامی و حداقل به طور موقت ، دکترین "مهار دوگانه" و برخی از رحلهای همراه آن را قطع کرد. در جای خود ، ایالات متحده ارتباط خود را با ایران از طریق ترکیبی از سیگنال های سیاسی ، تحریم ها ، مشوق ها و مدیریت تهدید مدیریت کرده است. نتیجه ، تبادل ناامید کننده از فرصت های از دست رفته و ضعف های درک شده و همچنین ادامه - و در برخی از زمینه های مهم ، تشدید همان سیاست های ایرانی است که آمریکا می خواهد خنثی کند.

مبنای ایستادن

کتابهای مرتبط

دفتر خاطرات بخارست

ستون جدید

انتخاب محبوب و دموکراسی مدیریت شده

نگرانی های واشنگتن در مورد ایران در سه زمینه: حمایت از تروریسم ؛مخالفت خشونت آمیز با روند صلح خاورمیانه ؛و توسعه سلاح های کشتار جمعی. منافع ثانویه آمریکا شامل نگرانی های مربوط به حقوق بشر است ، به ویژه که مربوط به اقلیت های مذهبی ایران است. آمریكا بارها و بارها خواسته است كه در گفتگوی معتبر به این موضوعات - و همچنین هرگونه مطرح شده توسط دولت ایران - بپردازد.

موضع ایران نیز به خوبی تثبیت شده است: دولت آن به طور مداوم تماس های دیپلماتیک مستقیم با واشنگتن را رد کرده است در حالی که تحریم ها همچنان در حال اجرا هستند و در حالی که ادعاهای مالی قبل از انقلاب برجسته باقی مانده است. تهران همچنین با جدیت از حضور ارتش آمریكا در خلیج فارس و میزبان سیاستهای آمریكایی نسبت به منطقه ، گذشته و حال ، اختلاف نظر دارد.

در حالی که اختلافات مشخص است ، مکانیسم پرداختن به آنها نیست. هر دو طرف مطالبات واگرا را ابراز کرده اند که به طور مؤثر یکدیگر را نفی می کنند. واشنگتن قبل از تجدید نظر در ممنوعیت تجارت و سرمایه گذاری ، اصرار دارد که گفتگوی دولت به دولت باشد ، در حالی که ایران خواستار از سرگیری روابط اقتصادی است و ظاهراً برای محکوم کردن هرگونه تعویض دیپلماتیک عادی آماده نیست.

چرا یک رویکرد جدید منطقی است

بن بست برای هر دو دولت ضد تولید است ، که از پیشرفت های حتی متوسط به تعامل آنها به طور قابل ملاحظه ای برخوردار هستند. واشنگتن و تهران علایق اصلی مشترکی را در اختیار دارند - در مدیریت تهدیدی که صدام حسین در آن ایجاد می کند ، در ایجاد جریان مواد مخدر و ناآرامی ها از افغانستان و در ایجاد ثبات بیشتر در منطقه قفقاز مشکل دار - که می تواند از طریق گفت و گو مستقیم پیش برود. روابط تجاری به نفع اقتصاد آشفته ایران است ، در حالی که به شرکت های آمریکایی یک بازار مصرف بدون استفاده و ذخایر گسترده انرژی که برای افزایش سرمایه گذاری رسیده اند ، باز می شود.

در دراز مدت ، روابط دو جانبه سازنده بین دو کشور ، سودهای معنادار تری را برای منافع استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و آسیای میانه ارائه می دهد. ایران دارای جمعیتی نامتناسب جوان و تحصیل کرده است که در ولسپینگ منابع نفتی جهان و در چهارراه دموکراسی ها و بازارهای نوظهور آسیا واقع شده است. در نتیجه ، ایران منحصر به فرد در جهت تقویت منافع ایالات متحده و متحدانش در آینده ای صلح آمیز و اقتصادی پر جنب و جوش - یا ، از طرف دیگر ، برای کاشت هرج و مرج و بی ثباتی بیشتر قرار دارد.

سوزان مالونی

معاون رئیس جمهور و مدیر - سیاست خارجی

فواید یک رابطه بهبود یافته ممکن است کاملاً آشکار باشد ، اما مسیری که به سمت نزدیک شدن است ، مملو از محدودیت ها است-کمترین چیزی که رد شدید آن از تماس رسمی با واشنگتن است. فوری تر ، چرخه تشدید خشونت اسرائیل و فلسطین ، آغاز شکننده آشتی منطقه ای را خرد کرده و دیپلماسی ایالات متحده را مصرف می کند. در نتیجه ، بررسی دولت بوش در مورد سیاست ایران در پشت موضوعات فشرده تر مانند مشکل چند ساله صدام حسین قرار دارد.

این موانع نباید دولت را از تنظیم رویکرد فعلی برای ارائه خدمات بهتر به منافع ملی ایالات متحده باز دارد. مهار در هر یک از اهداف خود شکست خورده است: جمهوری اسلامی را منزوی نکرده است ، و نتوانسته است رژیم را به علت صلح منطقه ای تبدیل کند یا آن را متقاعد کند که از گزینه هسته ای دور شود. این متحدین ما را بیگانه کرده است ، و سیاست های ناکارآمد - مانند تحریم های ثانویه بی دندان ILSA - را به دلیل ارزش احتمالی آینده آنها به عنوان تراشه های چانه زنی ، ادامه داده است.

از همه مهمتر ، تحریم های جامع که محور رویکرد فعلی ایالات متحده است ، واشنگتن را از اهرم های مربوط به سیاست های ایران یا مسیر آینده محروم می کند. این امر آمریکا را بدون ابزارهای معنی دار برای تأثیرگذاری بر یک بازیگر اصلی در منطقه ای از منافع حیاتی و تعهدات امنیتی ترک می کند.

بررسی دولت بوش در چارچوب موجود فرصتی را برای تعیین برنامه جدید برای ایران در یک لحظه بحرانی برای آینده و منطقه گسترده تر ارائه می دهد. دولت باید از این فرصت استفاده کند تا پویایی بین آمریکا و جمهوری اسلامی را با اقداماتی که مسئولیت و پاسخگویی بیشتر از ایران را ترغیب می کند ، ضمن حفظ هوشیاری در مورد گسترش و تروریسم ، از این فرصت استفاده کند.

تفسیر ایران در حال تغییر

بحث در مورد سیاست ایالات متحده در قبال ایران ناگزیر به پیش بینی آینده غیرقابل پیش بینی جمهوری اسلامی است. انتخابات ریاست جمهوری 8 ژوئن ، یک دستورالعمل قریب به اتفاق اصلاحات و دوره دوم برای رئیس جمهور خاتامی معتدل Quixotic ، ایجاد کرد. مشارکت شگفت آور و بزرگ و حاشیه پیروزی رئیس جمهور باعث افزایش روحیه اصلاح طلبان ممتاز ایران شد ، اما همچنین این کار را در پیش رو افزایش داد. اقتدار محدود خاتامی و مخالفان قدرتمند همچنان به محدود کردن توانایی وی در ترویج دستور کار خود ، که بر جامعه مدنی و حاکمیت قانون تأکید می کند ، یا تغییر موضع ایران در مورد مسائل مربوط به نگرانی واشنگتن ادامه خواهد داد.

سابقه چهار سال گذشته آموزنده است. اولین دوره خاتامی باعث آرامش متوسط در تابوهای دقیق اجتماعی ایران ، اصلاحات سیاسی کوچک اما قابل توجه و خوش بینی در مورد آینده کشور شد. اما محافظه کاران هنوز هم مؤسسات کلیدی - ارتش ، قوه قضاییه و تلویزیون و رادیو دولتی را کنترل می کنند و اقتدار خود را با انتقام جویی برای مهار اصلاح طلبان و حفظ چمن خود انجام داده اند. آنها به دفاع از قاعده مطلق رهبر عالی مذهبی ، آیت الله علی خامنه ، پس از پیروزی های پارلمانی اصلاح طلب در فوریه 2000 ، واکنش نشان دادند.

با سرکوب در خیابان ها و در دادگاه ها ، ارتجاعان راست گرایان با موفقیت رهبران اصلاح طلب را کنار گذاشتند ، نشریات مترقی را خاموش کردند و جاه طلبی های گسترده ای را برانگیختند که ناشی از پیروزی های خیره کننده اولیه اصلاح طلبان بود. تشدید مبارزه با قدرت همچنین هرگونه چشم انداز کوتاه مدت برای نزدیکی ایالات متحده را مسدود کرد.

علی رغم اینکه سرخوردگی فزاینده ای از سرعت و دامنه اصلاحات ، تصدی خاتامی یک آبخیز واقعی و ماندگار برای ایران فراهم کرده است. دولت وی مشارکت مردمی را از طریق احزاب سیاسی ، کمپین های رقابتی و واگذاری برخی از کنترل های مرکزی به شوراهای منتخب شهرداری نهادینه کرده است. پارلمان اصلاح طلب ، گرچه از تصویب حمایت بیشتر مطبوعات مسدود شده است ، اما صلیبی علیه نهادهای دولتی قبلاً غیرقابل ارزیابی انجام داده و اصلاحات پله ای را آغاز کرده است. به طور کلی ، جنبش اصلاحات ، بحث داخلی را از شخص مورد نظر تغییر داد که آیا سیستم اسلامی باید تغییر کند ، به یک فرد متمرکز شده است که چقدر باید این تغییر را انجام دهد.

اعتدال بین المللی ایران در سالهای اخیر حتی مهمتر است. تصدی خاتامی دیدگاه ایران را در مورد جهان به روش هایی که واقعاً قابل توجه است تغییر داده است - اگر کاملاً کافی نباشد. کشوری که زمانی موضع سختگیرانه ای از عدم تعهد را حفظ کرده و موعظه اجتناب ناپذیری انقلاب اسلامی را به طور جدی از طریق ابتکار عمل "گفتگوی بین تمدن ها" و یک تور روابط عمومی ریاست جمهوری در پایتخت های جهانی به طور جدی به جامعه جهانی می پردازد. فراتر از این اعتیاد به مواد مخدره ، دسترسی بین المللی مستلزم همگرایی جدی در میان جناح های سیاسی ایران برای افراط و تفحص ایدئولوژیک به موارد تجاری است که در اواسط دهه 1990 فشارهای مالی نصب بدهی ها و کاهش قیمت نفت ایجاد شده است. نیاز به روابط بهتر خلیج فارس-به ویژه ، همکاری سعودی در مورد تولید نفت و قیمت گذاری-باعث واژگونی در ضد تثبیت خوب آیت الله خمینی نسبت به ریاض شد ، در حالیسلمان رشدی و خشونت در خارج از کشور علیه گروه های مخالف ایران.

آیا اصلاحات می تواند نزدیکی را تسهیل کند؟

پیشرفت متوسط خاتامی تا به امروز نشان می دهد که دوره دوم او ممکن است به اصلاحات بیشتری برسد ، حتی در زمینه حساس نگرانی های ایالات متحده. انتخاب مجدد وی از انتظارات گسترده مخالفت کرد و تغییرات گسترده ای را در بستر سیاسی ایران در طی چهار سال گذشته نشان داد ، که اصلاح طلبان را با اهرم بسیار بیشتر از آنچه پس از پیروزی در سال 1997 به دست آوردند ، تحمیل می کند. در خانه ، اصلاح طلبان با جایگزینی اعضای متضاد کابینه سازش خاتامی ، بر نقاط قوت نهادی خود بنا خواهند کرد. همچنین ، اصلاحات داخلی متحدین جدیدی را در بین بال عملی محافظه کاران پیدا می کند ، که به طور فزاینده ای با اوضاع سیاسی جدید ایران سازگار است و برای تغییر به عنوان یک ضرورت مذهبی استدلال می کند. این اجماع جوانه زنی باید پیشرفت بیشتر ، هرچند با سرعت بسیار آهسته ، در بازسازی اقتصاد و نهادینه کردن یک قانون را تسهیل کند.

در جبهه بین المللی ، وظیفه تجدید شده خاتامی از دسترسی کالیبره شده وی به جهان تقاضا می کند ، رویکردی که طی چهار سال آینده حتی ضروری تر خواهد شد. اجماع گسترده در بین نخبگان سیاسی از گسترش روابط ایران با متحدین مهم منطقه ای مانند هند و ایجاد مشارکتهای استراتژیک با چین و روسیه حمایت می کند. با بیش از 750،000 ایرانی که سالانه وارد نیروی کار می شوند و اقتصادی که به مراتب کمتر از نیمی از این تعداد مشاغل جدید ایجاد می کند ، تأثیر این ضرورت اقتصادی بر سیاست خارجی ایران بدون شک شدت خواهد داشت.

انتخاب مجدد خاتامی به تنهایی ایران را تغییر نخواهد داد. این حقوق و آزادی هایی را که اکثر ایرانیان به طور مداوم از آن خواستار هستند ، تضمین نمی کند ، یا عناصر عامیانه وضعیت بین المللی تهران را از بین می برد. دوره دوم وی مشمول همان فشارهایی خواهد بود که تاکنون اصلاحات سیستمی را محکم کرده است ، و این ممکن است مرحله ای را برای بن بست قابل تحمل تر قرار دهد ، در حالی که محافظه کاران از پایگاه قدرت خود دفاعی تر هستند و اصلاح طلبان به طور فزاینده ای توسط یک رأی دهندگان بی تاب جگر می شوند.

اما تحول چشمگیر بدون تحریک شدید یا کاهش شدید قیمت نفت بعید است. دوره اول خاتامی نشانگر بیزاری نخبگان سیاسی از بی ثباتی ، و عدم تمایل جمعیت به بسیج برای تغییر بیشتر با سرعت بیشتری است. انتخاب مجدد وی تأیید می کند که معامله اساسی وی - به جای جایگزینی سیستم - آرمان های اساسی جمعیت را منعکس می کند. جمهوری اسلامی هم اکنون در جای خود باقی خواهد ماند ، اما رهبری آن تحت فشار فزاینده ای برای اتخاذ سیاست های داخلی پاسخگوتر و موضع مسئولیت پذیر در خارج از کشور خواهد بود.

درگیر کردن یک ایران نامشخص

ممکن است ایران برای پیشرفت جدید آماده شود ، اما محدودیت های سیاسی همچنان مانع از هرگونه افزایش معتبر برای پیشبرد روابط با ایالات متحده می شود. یک رویکرد جدید ایالات متحده باید ترکیبی تر از مشوق ها و مجازات ها را به وجود آورد تا ایران را به گفتگو در مورد موضوعات نگرانی فوری آمریکا سوق دهد و اطمینان حاصل کند که دولت ایران علاقه ای به صلح و ثبات فراتر از مرزهای خود دارد.

استفاده از مشوق ها به معنای تجدید نظر در منطق غالب است که انزوا قدرتمندترین سلاح آمریکا است. سیاست داخلی مورد بحث ایران و تحول عملگرایی بین المللی به طرز قانع کننده ای نشان می دهد که تعامل می تواند وسیله ای مؤثر برای به حداکثر رساندن نفوذ ایالات متحده باشد. انزوای ماندگار ایران فقط به نفع هاردینرهای ضد دموکراتیک است و دیدگاه جهانی آنها را نشان می دهد. در غیاب گفتگوی سیاسی ، آغاز روابط اقتصادی متوسط با جمهوری اسلامی به ایران کمک می کند تا با قوانین و استانداردهای بین المللی مطابقت داشته باشد و به دولت خود سهم بیشتری در آینده منطقه بدهد.

با قاطعیت ، مشوق ها به تقویت اعتدال محدود در امور خارجه ایران کمک کرده اند. تجارت یک کانال در حال انجام اروپا را برای تحت تأثیر قرار دادن اهمیت حل اختلافات ، مانند پیگرد مشکوک چندین یهودی ایرانی به اتهام جاسوسی فراهم کرده است. روابط تجاری همچنین به تسهیل در روابط دیپلماتیک ، مانند نزدیک شدن اخیر انگلیس و ایرانی کمک کرده است.

با این وجود ، دولت باید در مورد موانع هرگونه پیشرفت فوری واقع بینانه باقی بماند. تحول آزمایشی ایران انتظارات شناختی و منافع صوتی را برای پیشبرد پیشرو تقویت کرده است. اما کسانی که استدلال می کنند که برخی از طرح های کالیبره شده به درستی می توانند به سرعت بهبودی را بهبود بخشند ، بیشتر از آنچه تاریخ نشان می دهد می توانند ارائه دهند. در نهایت ، تعامل با جمهوری اسلامی تا زمانی که رهبری آن این دوره را انتخاب کند ، نمی تواند رخ دهد. آمریکا می تواند و باید روی شکل دادن به محیطی که تهران در آن انتخاب می کند تمرکز کند.

شش مرحله مقدماتی برای دولت بوش

یک رویکرد جدید ایالات متحده به ایران باید با یک سری اقدامات محتاطانه که منافع اصلی ملی آمریکا را برطرف می کند - پیشبرد تروریسم و گسترش ، تضمین امنیت انرژی و ترویج حقوق بشر ، دموکراتیک سازی و ثبات منطقه ای - و این شرایط مشارکت بیشتر با ایران در آن را بر عهده بگیرد. پاسخ های سیاست.

تحریم ها را قانع کننده تر کنید

دولت باید تحریم های گسترده یک جانبه در مورد تجارت و سرمایه گذاری با ایران را مجدداً مورد استفاده قرار دهد تا آنها را مؤثرتر و قانع کننده تر کند. اصلاحات کوچک به دولت ایران فواید یک رابطه بهبود یافته را نشان می دهد. به طور خاص ، اجازه دادن به شرکت های آمریکایی برای باز کردن دفاتر ، استخدام کارمندان محلی و انجام مذاکرات در ایران ، انگیزه های بیشتری برای همکاری های آینده ایران ایجاد می کند. دولت همچنین باید با اجازه دادن به شرکت های آمریکایی برای سرمایه گذاری در محدوده 20 میلیون دلاری ILSA ، زمین بازی را سطح بندی کند و اجازه دهد قراردادهای اجرایی که مربوط به اعتدال بیشتر ایران هستند. سرانجام ، دولت باید دستورات اجرایی ثابت را اصلاح كند تا اجازه تجارت با بخش خصوصی كوچك اما بالقوه حیاتی ایران را بدهد.

خط مشی خزر را اصلاح کنید

واشنگتن به طرز فجیعی از مسیرهای خط لوله شرق و غربی حمایت کرده است تا از کنترل ایران یا روسیه در صادرات خزر جلوگیری کند ، موضعی که باعث ترس های ایرانی از محاصره و انزوا می شود. اصلاحات جزئی در این موقعیت - از جمله اجازه دادن به مبادلات متوسط روغن بین آسیای میانه و ایران و درگیر کردن ایران در بحث در مورد حمل و نقل انرژی بین آسیای مرکزی و شرق - می تواند توسعه منطقه ای را بدون تضعیف تعهد واشنگتن به مسیرها تقویت کند.

به ادغام ایران در جامعه جهانی کمک کنید

ایالات متحده باید از مقررات تحریم هایی که نیاز به مخالفت با تعامل ایران با موسسات مالی بین المللی دارد ، چشم پوشی یا اصلاح کند. هرگونه مزایای مالی ، مانند وام های بانک جهانی ، در مقایسه با درآمدهای نفتی ایران بسیار ناخوشایند است و تأثیر مشاوران خارجی و پشتیبانی فنی باعث افزایش چشم انداز اصلاحات مبتنی بر بازار می شود که به طرز محسوسی به نفع ایرانیان خواهد بود. به همین دلیل ، آمریکا باید از پیشنهاد ایران برای شروع مذاکرات الحاق با سازمان تجارت جهانی حمایت کند.

اختلافات انقلابی را حل کنید

دولت بوش برای حل و فصل مطالبات مالی برجسته ، که در درجه اول شامل پرداخت های پیش از انقلاب ایران برای تجهیزات نظامی است ، باید مذاکرات را در دادگاه لاهه تسریع کند. این موضوع با احکام اخیر مدنی ایالات متحده علیه ایران به دلیل حمایت از گروگان گیری و تروریسم در خارج از کشور پیچیده است. با این وجود ، یک رویکرد متعهد ایالات متحده برای مذاکرات می تواند یک شهرک جهانی را تسهیل کند که به منافع همه طرفین خدمت کند و یک تحریک کننده دیرینه برای دنتنته را از بین ببرد.

تماس بیشتر با مردم را به مردم تشویق کنید

مبادلات مردم به افراد ، به ویژه در مورد موضوعات غیر سیاسی مانند پزشکی و محیط زیست ، می تواند به پرورش یک جامعه سیاست گذاری آگاهانه تر و تقویت مشوق های فردی و نهادی برای عادی سازی کمک کند. علاوه بر این ، وزارت امور خارجه باید مجوز سازمان های غیردولتی را برای فعالیت در ایران در نظر بگیرد ، که این امر نیاز به چشم پوشی های متعدد را برطرف کرده و تعامل بیشتر را تسهیل می کند. دولت همچنین باید با بهبود پیوندها ، بازگرداندن آزمون های استاندارد و تسهیل ویزاهای دانشجویی ، دسترسی دانشجویان ایرانی به موسسات آموزش عالی آمریکا را بهبود بخشد.

اثر انگشت پایان

دولت بوش باید با عمل التهابی در مورد اثر انگشت همه بازدید کنندگان ایرانی ، که باعث اختلال در تماس با مردم به مردم می شود ، حداقل 750،000 آمریکایی ایرانی را درگیر کند و مکانیسم بسیار ناکارآمد برای بازدارندگی تروریسم است.

پرداختن به نگرانی های ایالات متحده

بدیهی است ، هرگونه بهبود ماندگار در روابط ایالات متحده و ایران باید به نگرانی های مستقر در آمریکا بپردازد. به ویژه ، ایالات متحده باید به وضوح بیان کند که ادامه کمک به ایران به شبه نظامیان ضد اسرائیلی مانع از نزدیک شدن واقعی خواهد شد. تا زمانی که Intifada Rage ، انعطاف پذیری برای تهران از نظر ایدئولوژیکی غیرقابل اثبات خواهد بود ، اما با توجه به یک زمینه بهبود یافته منطقه ای ، می توان آنتاگونیسم ایران را کاهش داد. محدودیت عملیاتی آن از خشونت در خلیج فارس و اروپا نشان می دهد که تروریسم یک عنصر تغییر ناپذیر از سیاست خارجی ایران نیست. آمریکا همچنین باید ادعاهای مربوط به دخالت ایران را در بمب گذاری برج های Khobar 1996 ، که باعث کشته شدن 19 سرباز آمریکایی شد ، برطرف کرد. عربستان سعودی همچنان مناسب ترین کانال برای به دست آوردن افراد مسئول عدالت است ، اما یک رویکرد موفق باید نبرد ظریف خاتامی را تصدیق کند تا کنترل بیشتری بر بوروکراسی امنیتی ایران داشته باشد.

سرانجام ، واشنگتن باید مکانیسمی را برای درگیر کردن ایران در گفتگو در مورد قابلیت های هسته ای خود شناسایی کند. علیرغم پایبندی رسمی ایران به پیمان منع گسترش سلاح ها و سایر میثاق های کنترل سلاح ، الگوهای تهیه و توسعه موشک در مورد آرزوهای بلند مدت دولت شک کمی ایجاد نمی کند. سیاست بلند مدت باید از طریق یک گفتگوی امنیتی منطقه ای ، به درک تهدید توسط همه طرفین بپردازد. در ضمن ، دولت بوش باید با متحدین ایالات متحده برای تقویت کنترل صادرات و سایر سیاست های ضد گسترش همکاری کند و همچنان بر ایران تأثیر نگرانی های بین المللی را تحت تأثیر قرار دهد.

فراتر از بن بست

یک رویکرد جدید موفق به ایران نیاز به آگاهی مشتاق از زمینه مذاکره خود دارد. پیشینه های اخیر آمریکایی - از جمله برطرف کردن تحریم های سال گذشته بر روی خاویار ، فرش و پسته - به دلیل همدلی صریح آنها برای جنبش اصلاحات ، بخشی از آن کوتاه است. درس اساسی انقلاب و پیامدهای آن نشان می دهد که واشنگتن به طور مداوم از پیچیدگی های سیاست داخلی ایران سوءاستفاده می کند. واشنگتن باید از مطرح کردن سیاست خود در مورد تلاش برای تأثیرگذاری بر مبارزات قدرت مداوم ایران جلوگیری کند

پیش بینی سیاست ایالات متحده در مورد تغییر شرایط ایران ، ناگزیر از اهمیت آن شکاف های سیاسی داخلی است. دوگانگی مناسب بین اصلاح طلبان خوب و محافظه کاران "بد" گمراه کننده است. همانطور که تماس های اخیر نامزدهای محافظه کار ریاست جمهوری برای بهبود روابط ایالات متحده نشان می دهد ، هر دو اردوگاه حاوی عملگرایان هستند که آماده برخورد با واشنگتن و همچنین رادیکال هایی هستند که نظم بین المللی را رد می کنند. برای همه تضادهای ایران ، آمریکا باید همانطور که به طور گسترده تفسیر شد ، با رژیم برخورد کند.

Long Rift باعث ترس و وحشت عمیق ایرانی شده است که هرگونه گفتگو با ایالات متحده مستلزم تحول و شرایط غیرقابل توصیف است. بسیاری از ایرانیان-حتی کسانی که نسبت به آمریکا ضد پیگیری ندارند-بازپرداخت های سیاسی کوتاه مدت دنتنته را از بین می برند ، و معتقدند که ایران می تواند با حفظ روابط قوی با سایر جهان جبران کند. برای غلبه بر این تصورات نادرست ، بررسی دولت بوش باید با مشخص کردن انتظارات خود از مرحله اولیه هر گفتگوی پیشنهادی ، فریم کردن دامنه روند و تعیین هزینه های گسسته و سود سهام برای تعامل در آینده آغاز شود.

هیچ فرمول جادویی برای حل اختلاف بین ایالات متحده و ایران وجود ندارد ، اما گذشته نیازی به پیش نویس نیست. یک رویکرد جدید آمریکایی به ایران مدتهاست که به تأخیر افتاده است.

رازهاي معامله گران موفق...
ما را در سایت رازهاي معامله گران موفق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سید مهدی موسوی بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 0:16